عکس های استاد کامران در

:21 فر وردین امسال

96

مقام و منصب دنیا

ندارد ارزشی بی تو

در این دنیای ماشینی

در این دنیای

اینترنت

در این دنیای پر مکر

و پر از نیزنگ و نامردی

ولی قلب و وجودمن

شده جولان عشق تو

کنون بشنو که من بیتو

زمینگیرم

توان راه رفتن

را ربوده عشق زیبایت

صداقت را در این دنیا نبازیدم

ترا خواهم ترا خواهم

نمی ترسم ز نامردان

نمی ترسم ز غوغاها

کنون با روح و با قلبم

کنون باعقل

و منطق

ترا خواهم ترا خواهم

تو

استاد کامران شعر پست مدرن

عکس های استاد کامران در

:21 فر وردین امسال

96

مقام و منصب دنیا

ندارد ارزشی بی تو

در این دنیای ماشینی

در این دنیای

اینترنت

در این دنیای پر مکر

و پر از نیزنگ و نامردی

ولی قلب و وجودمن

شده جولان عشق تو

کنون بشنو که من بیتو

زمینگیرم

توان راه رفتن

را ربوده عشق زیبایت

صداقت را در این دنیا نبازیدم

ترا خواهم ترا خواهم

نمی ترسم ز نامردان

نمی ترسم ز غوغاها

کنون با روح و با قلبم

کنون باعقل

و منطق

ترا خواهم ترا خواهم

تو

استاد کامران شعر پست مدرن

چنان می خواهمت در دل

که در واژه

و یا در شعر و با گفتار

بی پایان

غمم تسکین نمی یابد

گویند طبیبان

بگو درد خود

امّا

دردی

که گذشته است ز درمان

به گویم

جهان تنگ است حرفایم نمی گنجد

نمی گنجد

وفا و عشق ناز تو

میانبر هم

ندارد

چاره ام کن

وای من ایوای من

شبی ایمل و جمیل

و کامنت کرد رنجورم

ز دست تو زدم فریاد

نمودم گریه و مویه

که یارب از دلم دیگر

برون

گردان

مهرش را

دل شوریده ام

پنهان چنین

می گفت

هر لحظه

که یارب بی اثر گردان

کنون ای دوست پس بشنو

اگر باشم هواپیما

در عشق بی مثال تو

خلِبانم توی ای جان

که من بیتو زمینگیرم

مقام و منصب دنیا دارد ارزشی بیتو

در این دنیای ماشیتی

در دنیای

اینترنت

در این دنیای پر مکر و

پر ازنیزنگ و نامردی

ولی قلب و وجود

شده جولان عشق تو

صداقت را در این دنیا نبازیدم

ترا خواهم ترا خواهم

نمی ترسم ز نامردان

نمی ترسم ز غوغاها

کنون با روح و با قلبم کنون یا عقل

و منطق

ترا خواهم ترا خواهم

اگر عالم شود دشمن

کند قصد دل و جانم

ترا خواهم نرا خواهم

نه از سنگم نه از آهن

نه از اهل ریا کاران

دلی نازک تر از برگ گل

عشق و صفا دارم

زنم فریاد

در اشعار و جیمیل کامنت و تلگرام تو

ز عسق و از فراق تو

ته چاهم که می میرم

بیا عشقم بیا قلبم

نفس های دل تنگم

ترا خواهم ترا خواهم

تراتا بی نهایت ها

به قول استاد کامران:

بگویم شعر های ناب

اندر شب فراق تو در کوچه های درد

فریاد من سکوت فلک را شکسته بود

به جز سرای دل ما مرو به بزم دگر

که در همه ایام ترا مامن ای حوالی بود

مارا هوس ز سیر پمن بوی عشق توست

لذت مرا نه باغ نه کهسا ر می دهد

بی تو چمن شهر و گلستان یکی است

بهر تو هر جای مکان می کنیم

و یا سعدی چنین گوید:

دلا یاران سه فقسمند ار بدانی

زبانی اند و نانی اند و جانی

به نانی نان بده ار در برانش

نوازش کن به یاران وبانی

ولیکن یار جانی را نگهدار

به جانش جان بده نا می توانی

د

استاد کامران شعر پست مدرن صداقت را در این دنیا نباز ...... ترا خواهم تو............

ترا ,خواهم ,تو ,ز ,دنیای ,کنون ,ترا خواهم ,در این ,این دنیای ,خواهم ترا ,ترسم ز ,دنیا ندارد ارزشی
مشخصات
آخرین جستجو ها